ستایش خداوند پاک و رحیم خداوند جنت, خدای جحیم
الا ای به کـار جـهان غـرق وگیر به جز حق تو در دل خدایی مگیر
بدان ای عزیزم که دنیا فـنـاسـت همه دار دنیا غم و غصه هاست
وداع کـرده دنـیـا ز جـنبندگان فرو برده در خویش بس بندگان
براه آی و تـوشه در این ره ببند بجز حق به دیگر کسی دل مبند
که دار جهان عرصه ی جنگ هاست میان سـتم , ظلم و حـق و وفـاسـت
برنده بهشت برین می بـرد عقب مانده درد آتشین می خرد
چو توشه گزینی ز نیک جهان عمل خیر سازی و روشن روان
مترس از عذاب و مشو نا امید توکل به حق کن بر او بند امید
بدان آنکه را حق نشد یار او نباشد ز باطل جدا کار او
چراغ هدایت چو او را نیافت به راه ضلالت بخواهد شتافت
بترس از هوا و هوس های پست پرستش مکن نَفسِ شیطان پرست
ز آمـال دورت مکُن پـیـروی که از راه دانش به بیرون روی
ز بَس پندها در پَس نکته ها ست چو گیری تو پندی از آنها رواست